سعادت چیست؟
سعادت چیست؟
سعادت همان لذت است، اما قوىتر و پایدارتر. اگر انسان کمالى پیدا کند از آن لذت مىبرد. چنانچه این کمال ثابت و قوى باشد لذتش بیشتر خواهد بود. خداوند در توصیف حال مردمان، آن هنگام که به جهان آخرت وارد مىشوند، مىفرماید: «اسمع بهم وابصر یوم یاتوننا»; (مریم: ??) آنان وقتى بر ما وارد مىشوند چقدر شنوا و بینا هستند! به عبارت دیگر، با آوردن «اسمع» و «ابصر» مىخواهد بگوید که وقتى از این عالم مىروند سراپا ادراک مىشوند، تمام وجودشان چشم و گوش مىشود و غفلت درآنجا معنایى نخواهد داشت. بنابراین، در چنان عالمى، اگر انسان به مرحله توجه دایمى رسیده باشد بالاترین لذتها را از نعمتهاى اخروى خواهد برد...
تزکیه چیست؟
«تزکیه» به عنوان یک فعل متعدى - نه مصدر فعل مجهول که حاصل فعل باشد - شناخته مىشود. مصدر فعل متعدى به دو شکل به کار برده مىشود: یکى مصدر فعل معلوم و دیگرى مصدر فعل مجهول. لذا، تزکیه را گاهى به معناى «تزکیه کردن» و گاهى به معناى «تزکیه شدن» به کار مىبریم. طبق معناى دوم، حالت طهارت و رشد و کمالى که براى انسان حاصل مىشود همان تزکیه است. اما طبق معناى اول، به عملى که انسان انجام مىدهد تا آن حالتبرایش پدید آید تزکیه گفته مىشود.
«تزکیه» در زبان فارسى، معادل دقیقى ندارد; اما مىتوان گفت «حذف زواید و چیزهاى مضر و پدید آمدن رشد و فزونى در چیزى» تزکیه است. «زکات» نیز به همین معناست. نتیجه تزکیه - به معناى فعل متعدى - کمال است; مانند درختى که اگر زواید آن را حذف کنیم رشد مىکند و به کمال مىرسد.
بنابر این، با زبان فلسفى، مىتوان گفت که تزکیه یعنى کامل کردن نفس و حذف نواقص و زواید که نتیجه آن حصول کمال براى نفس است. با این بیان، مىتوان نتیجه تزکیه را حصول کمال براى نفس دانست. حصول کمال نیز مستلزم حصول لذت مىباشد. با توجه به اینکه کمالات کسب شده پس از مرگ هم باقى مىماند و در عالم آخرت، شناختیقینى و توجه به آنها حاصل است موجب لذت دایمى خواهد بود.
البته کمال نیز مراتبى دارد; پایینترین مرتبه آن ورود به بهشت و سکونت در نازلترین درجات آن است. مراتب اعلاى آن را عقل ما نمىتواند تصور کند; آنجا مراتبى است که مخصوص رسول اکرم و ائمه علیهمالسلام است. شیعیانى که به طور کامل، از آنها پیروى کرده باشند نیز با آنان خواهند بود، همانگونه که در روایات نیز، بعضا آمده است که مثلا، اگر کسى فلان کار را انجام دهد در بهشتبا ما همنشین خواهد بود. لازم به ذکر است که «با آنها بودن» به معناى مساوات در درجات و مقام آنان نیست، بلکه مانند آن است که میهمان و میزبان، هر دو بر سر یک سفره مىنشینند; اما یکى میهمان است و دیگرى میزبان; میزبان هر چه دارد از آن خودش مىباشد، در حالى که میهمان هر چه دارد ملک دیگرى است. آن مقام اصالتا براى رسول اکرم و خاندان معصومشعلیهمالسلام مىباشد. دیگران اگر به درستى از آنها پیروى کرده باشند به آنها ملحق مىشوند، آن هم به قدر مراتب خود. همه در یک درجه نخواهند بود. به هر حال، مراتب متعددى بین این دو مرحله وجود دارد. بین این دو مرتبه، به قدرى فاصله زیاد است که براى ما قابل تصور نیست.
امیرالمؤمنین، علىعلیهالسلام، با آنهمه عبادتى که انجام مىداد; روزها در راه اعتلاى اسلام شمشیر مىزد، شبانگاه به فقرا و مستمندان رسیدگى مىکرد و نیمههاى شب تا به صبح با خدا راز و نیاز مىنمود، او که در وصف مجاهدتهایش در جنگ خندق، پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «لضربة علی خیر من عبادة الثقلین»، (?) پس از شصتسال عبادتى این چنین، به درگاه خدا زار مىنالد که «آه، آه، من قلة الزاد وبعد السفر و وحشة الطریق.» (?) او کسى است که مىداند مراتب کمال انسانى تا کجا ادامه دارد و انسان تا کجا مىتواند سیر کند. ائمهعلیهمالسلام نقطه اوج کمال انسانى و بالاترین درجات قرب به خدا را مىدیدند و بدان چشم دوخته بودند. ازاینرو، با تمام عبادتهایى که داشتند، از کمى زاد و توشه خود و دورى راه شکایت مىکردند.
هدف نهایى این نیست که از جهنم نجات پیدا کنیم; باید همتمان بیش از این باشد. با وجود این، اگر همین حاجتى که از او مىخواهیم، که ما را از عذات دوزخ برهاند، اگر فقط همین یک دعایمان مستجاب شود از همه چیز برایمان بیشتر ارزش دارد، همانگونه که در مناجاتها و دعاهاى ائمه،علیهم السلام بر این نکته بسیار تاکید شده است.
ادامه دارد. لذت ?- محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج??، ص ?، روایت ?
?- همان، ج ??، ص ???، روایت ??، باب???